ssb

من دلقکت نیستم

ssb

من دلقکت نیستم

ssb

18 19 سالم بود

ذره ذره طول کشید

که این سازو بخرم

مال 12 13 سال پیشه

چند وقت پیش داشتم مرتب می کردم

ی گوشه افتاده بود

کوکش کردم 

ارزونترین سیم روشه

اما بعد این همه سال انصافا 

صداش هنو خوبه

همه چی قدیمیش خوبه

ساز تو دستت قدیمی باشه خوبه

اما متنی که میگی باید حال این روزات باشه

فکرمی کنم به تو

فکر می کنم به تو

 

پنجره باز میشه کمی

ذهن من وصل میشه به تو

غرق میشم تو خودم

فکر می کنم به تو

جوونی غرور  چیزی بود  که مارو از هم جدا کرد

که من منتظر تو که تو منتظر من

گذشتو گذشت  حالا دیگه نه جوونی موندهو نه غروری

حالا دیگه هردوتامون منتظر فقط ی مُردن .

 

 

12 12

ی دوره ای بود

به این دختر پسرای مثلا 20 25 ساله

می گفتن  ،  بقولی خطاب قرار میدادن

دختران جوان  .  پسران جوان

بعد اون که دیگه شوهر می کردن زن می گرفتن

بهشون می گفتن زنان مردان

این وسط ی قشر هم بود 

با اینکه همه سرشون تو زندگی اینا بود

 اما جایگاه خیلی کمرنگی داشتن

و از نظر قشری جدی گرفته نمی شدن

به این قشر  می گفتن

پیر دختر  و  پیر پسر

که همیشه ی جورای

محرومو  محجورو  مرددودو  مرحومو  فلان بیسار بودن

 بیشترشورو دهه شصتیا تشکیل میدادن

اما این سالهای  با ظهور نسلی قوی

یعنی نسل دهه هفتاد

و حمایت این نسل از قشر پیر دختر  پیر پسر

و با قدرت پیوستنشون به این قشر

امروز ما شاهد این هستیم که

این قشر پیر دختر و پیر پسر

داره تو جامعه به رسمیت شناخته میشه

و دیگه عادی

دختران جوان  پسران جوان

پیر دختران  پیر پسران

زنان و مردان

آره

دیگه این طوریه که دیگه  

تو این سال اخیر قشر پیر دختر و پیر پسرو

حس می کنی تو جامعه

این طور که هرجا سرتو می چرخونی

می بینینی یکی شون هست

مدرسه دانشگاه  محل کار  تاکسی  صبح توی آینه

خلاصه همه جا می بینیشون

آره

امیدوارم همین مسیر ادامه پیدا کنه

و دهه 80تادیام  هم بپیوندن به این قشر

که کم کم بشه

دختران جوان  پسران جوان

پیر دختران  پیر پسران

مردان زنان

( یا همین اختلاف اندازه فونت در تعداد)

بله

ما که همچنان حمایت می کنیم از این قضیه

 

12 12

 یادمه  بچه بودم  14 15 سالم بود

 ی رو تو تاکسی فشردوهو توهم نشسته بودیم

 یهو لاشه ی سگ یا شغال نمی دونم چی

 کنار جاده افتاده بودو  دیدم

 خندم گرفت   

 نمی دونم چرا اما یهو به این فکر کردم که

 زندگی سطح ماها

 مثل کِرمای روی لاشه ی سگه

 که داریم توی هم میلولیم

 خخخخخخ

 آره

 بگذریم

 

 چند وقت پیش خواستم ی بازی درست کنم

 که یکی از مرحله هاش همین شد

 ربطی به هم ندارن  اما تصویر ظاهر مثل هم هستش

 اینکه خیلی  از آدمارو می بینی

 چ میدونم درگیر افسردگی 

 به قول این باکلاسا درگیر سگ سیاه افسردگی

 مشاوره ، قرص فلان بیسار

 اما میدنی چرا هرگز خوب نمیشن

 چون لاشه اون سگ داره هنوز میپوسه

 هیچکس به اینجور آدما یاد نمیده

 که چطور از شر لاشه اون سک خلاص شن

 یا حداقل تحمل کنن تا بپوسه

 

12 12
12 12

 

ما،،،!؟

ما هیچی ،

داریم با ی مُشت کوسخول زندگی می کنیم

 

چی ،،،!؟

اینکه اینو از کجا فهمیدیم ؟

هیچی ، چون دارن مارم مثل خودشون کوسخول می کنن

12 12

خیلی از آدما هیچ وقت فرق

آب داغو  آب جوشو نمی فهمم

یعنی آدم فکر می کرد فرقی نداره

خلاصه هردوتا آدمو می سوزونه دیگه

اما بعد این حادثه 

آدم تازه فرقشونو می فهمه

که چقدر آب جوش داغتره

آقای رئیسی با یهو رفتنش

به همه رَکب

وقتی آدم مراسمو نگا می کرد

یعنی واقعاً سوزوند ملّتو .

 

12 12
12 12

12 12

وقتی که او را در میان کوههای مِه آلود از دست دادیم

 

سید ابراهیم رئیسی (۲۳ آذر ۱۳۳۹ – ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳)

12 12

خدایا این اِبی چیزیش نشه

یارو آدم خوبیه انصافاَ ...

12 12