دیرو کنار یکی از ایستگاها منتظر ماشین بودم
من 3تا ایستگاه ماشین باید عوض کنم تا برسم
خلاصه
این جهنمی ترینشونِ
اما وقتی مه میشه ، عجیبه این جاده
این عکسو گرفتم
یهو بی فکر به زنونم اومد
که
دیگه هیچی مثل سابق نیست
حتی رفتن
دیگه هیچکی حوصلش نیست ،
توی دلتنگی بمیره
دیگه هیچی مثل سابق نیست
حتی رفتن
چون که جاده حوصلش نیست ،
که مسافری بگیره
البته اینقدر رمانتیکو ترتمیزو خالی نیست جادهِ
عکس واقعیش اینه
من همون روز بلندم
که واسه رفتن به فردا
دیگه حوصله نداره
و همون ، شب خستم
که واسه ، دیدن رویا
دیگه حوصله نداره
مثل ی ذهن مریضم
که واسه شاد کردن
دیگه خنده ای نداره
مثل ی قفس خالی
که واسه آزاد کردن
پرنده ای نداره
مثل ی شاخه ی گل
غرق تنهایی تو لیوان
که واسه زنده موندن
دیگه انگیزه نداره
زندگی
غنچه گلی بود
که برام گل نشد
زندگی ، ساده دلی بود
که برام دل نشد
زندگی ، نامه ای بود
که به مقصد نرسید
صبر کوتاه دلی بود
که به طاقت نکشید
زندگی ، روزهای ابری من
زندگی ، شب های تنهایی من
زندگی ، لحظه ای بود رنگ فردارا ندید
قطره ای بود که دریا نرسید
زندگی باران بود روزهای ابری من
زندگی باران بود شب های تنهایی من
زندگی ، نفسی بود که یک آه شدو رفت
زندگی ، هوسی بود که رسوا شدو رفت
زندگی باران بود روزهای ابری من
زندگی باران بود شب های تنهایی من
آره
این ته مونده ی مال خیلی وقت پیشه
اون موقع ها فکر می کردم آدم ادبی ای میشم
نویسنده ای شاعری کوفتی چیزی
پوفففف خخخخخخ
حالا من صدای خوبی ندارم یا نوازنده خوبی نیستم
اما به نظرم حداقل زنده شده
آره ...
چرا بعضیا اینقدر تو تحقیر دارن زندگی می کنن؟!
چقدر چیز جالبی درست کردن انصافا
https://telewebion.com/episode/0x9e7e5d4
خیلی ساله ،
نمی دونم 10 11 سال
که روحی توحالت خوبی بودم و هستم
اما چند وقتیه جسمی !!!
فکر کنم دارم پیر میشم کم کم
شاید مسخره باشه اماچند وقتیه که
مراقبت از خودمو شروع کردم
حتی در حد چای شیرین نخوردن
فکنم این چندین سال
که روحی مراقب خودم بودم
از این به بعد جسمیم باید مراقب خودم باشم
زانوهام درد می کنن
مطمئنم وضعیت قلبم خوب نی
و کلی چی دیگه
آره
باید بیشتر مراقب باشم