ssb

من دلقکت نیستم

ssb

من دلقکت نیستم

ssb

من همون روز بلندم

که واسه رفتن به فردا

دیگه حوصله نداره

و همون ، شب خستم

که واسه  ، دیدن رویا

دیگه حوصله نداره

مثل ی   ذهن مریضم

که واسه   شاد کردن

دیگه خنده ای نداره

مثل ی  قفس خالی

که واسه   آزاد کردن

پرنده ای نداره

مثل ی   شاخه ی گل

غرق تنهایی تو لیوان

که واسه  زنده موندن

دیگه انگیزه نداره

زندگی

غنچه گلی بود

که برام   گل نشد

زندگی ، ساده دلی بود

که برام دل نشد

زندگی ، نامه ای بود

که به مقصد نرسید

صبر کوتاه دلی بود

که به طاقت نکشید

زندگی ، روزهای ابری من

زندگی ، شب های تنهایی من

زندگی ، لحظه ای بود رنگ فردارا ندید

قطره ای بود که دریا نرسید

زندگی باران بود  روزهای ابری من

زندگی باران بود شب های تنهایی من

زندگی ، نفسی بود که یک آه شدو رفت

زندگی ، هوسی بود که رسوا شدو رفت

زندگی باران بود  روزهای ابری من

زندگی باران بود  شب های تنهایی من

 

آره

این ته مونده ی مال خیلی وقت پیشه

اون موقع ها فکر می کردم آدم ادبی ای میشم

نویسنده ای شاعری کوفتی چیزی

پوفففف خخخخخخ

حالا من صدای خوبی ندارم یا نوازنده خوبی نیستم

اما به نظرم حداقل زنده شده

آره ...

12 12