یادمه بچه بودم 14 15 سالم بود
ی رو تو تاکسی فشردوهو توهم نشسته بودیم
یهو لاشه ی سگ یا شغال نمی دونم چی
کنار جاده افتاده بودو دیدم
خندم گرفت
نمی دونم چرا اما یهو به این فکر کردم که
زندگی سطح ماها
مثل کِرمای روی لاشه ی سگه
که داریم توی هم میلولیم
خخخخخخ
آره
بگذریم
چند وقت پیش خواستم ی بازی درست کنم
که یکی از مرحله هاش همین شد
ربطی به هم ندارن اما تصویر ظاهر مثل هم هستش
اینکه خیلی از آدمارو می بینی
چ میدونم درگیر افسردگی
به قول این باکلاسا درگیر سگ سیاه افسردگی
مشاوره ، قرص فلان بیسار
اما میدنی چرا هرگز خوب نمیشن
چون لاشه اون سگ داره هنوز میپوسه
هیچکس به اینجور آدما یاد نمیده
که چطور از شر لاشه اون سک خلاص شن
یا حداقل تحمل کنن تا بپوسه