بادستای خودت بردار
یادمه ی رو ی آدم بزرگی میگفت
( اون آدم بزرگ خودمو میگم )
اینکه
زمان ،
زمان چیزیه که آدمای متکبرو تنبیه میکنه
حالا چطور
اینطور که
هرچی که برای محافظت از تکبرشون
دور تکبرشون ساختن یا وجود داشته رو
نابود یا بی ارزشو بی استفاده میکنه
چیزای مثل
ثروت ، زیبایی ، جایگاه اجتمایی ، مقام و ...
روزی میرسه که زمان
بعضی از اینارو نابود
و بعضی دیگرو بی ارزشو
بی استفاده میکنه
و این آدما تنها میموننو تکبرشون
آدمایی که کمترکسی بهشون اهمیت میده
چون خیلیارو با همین چیزا رنجوندن
آره ...
زمان ،
زمان آدمای متکبرو تنبیه میکنه .
امرو همینکه از خواب بیدار شدم
چشامو باز کردم همونجور خواب آلود گفتم
خدایا مارو ببخش
والا ماها روزشو که بیداریمو
راست راست داریم میگردیم
کلی غلطو گناه میکنیمو
بعدش میگیم خدایا مارو ببخش
دیگه الان انگاری
تو خوابم عین ادم زندگی نمیکنیم لامصبو ...
الان هرچی فکر می کنم یادم نی
دیشب تو خواب چ غلطی کردم که
صب همینکه بلند شدم
گفتم خدایا ببخش
نمی دونم خخ خخ خخ
چی بود یعنی خخ خخ خخ
عجب خخخخ
برخورد من با مرغام
وقتی که روزی 6 تا تخم میذارن
قربونتن برم دخترا خوشکل من
دخترای چاقوچله من
آفرین آفرین دخترای خوب
بخورید هرچی دلتون میخواد دونه بخورید
دخترای گلم دخترای بابا
حالا فردا که 2 تا تخم میذارن
احمقای بی خاصیت
خاکتوسرتون کنم 9تا مرغید
هربار 3تایی باهم زور بزنید 1دونه تخم میذارید
میشه روزی 3 تا
اونوقت الان 2 تا گذاشتید
اون دونه ای که داری کوفت میکنید
باید من بخرم میفهمید بی مصرفا
بله
جنابمان سپاس گذاری میکنیم
از sms بانک رفاه
بابت اینکه امروز 1 شهریور
تنها کسی بود که
تولدمو بهم تبریک گفت
و بسیار گله مندیم از بانک سپه و ملت
که هیچ پیام تبریکی نفرستادن
والا این سَری که امثال من داریم زندگی میکنیم
دیگه تو این دنیا
نمی تونیم زندگی خوبی
( حداقلش مادی ) داشته باشیم
دیگه فقط باید خودمونو واسه آخرت گرم کنیم
خخخخخخخخخخ
امرو اومد بیرون از خونه برم کارت به کارت کنم
از ی کارتم به ی کارت دیگه
من فقط روی ی کارتم رمز دوم دارم
دیدم ی ماشین کنار جاده موند
دست نگه داشت
وایسادم گفتم چی شده
گفت بنزین تموم کردم
گفتم بنزین ندارم میخوای ببرمت بنزین بگیر
گفت نه
من حواس کاملم روی کارت به کارت بود
رفتم اولین عابر دیدم خراب دومی خراب
عجب کاری کردم
یهو یام افتاد آهاااا من از این همراه بانک باکلاسا دارم
(عجب . دیگه انقدر باکلاس شدیم خودمونم یادمون نیست)
آخی خیالم راحت شد
خلاصه برگشتم دیدم یارو هنو همونجاست
ی موتوری رو گرفته داره ازش بنزین میدوشه
براش دست تکون دادم گفتم الان میام
اومد خونه 4 5 لیتر بنزین داشتم
زدم بردم براش زد باک
مگه روش میشه ماشین
خفه کرده بود
عجب کاری کردیم
گفتم بشین بکسلت کنم دیگه
خلاصه نشستیم رفتم
تا ی جایی بردمش
چقدرم تشکر کرد
حالا اینکه چرا من
همون اول نرفتم براش بنزین بیارم
رفتم کارت به کارت کنم
بخاطر روز بزرگ
1 شهریور
احتمال زیاد ی بوته گل زر زرد بگیرم
من هرچی تلوبیون میرفتم
چرا پاورقی نیومد قسمت جدید!؟
که ...
کیف کردن انصافا وقتی صحبتاشو شنیدم
دمش گرم واقعا ...