کی بغضمو بغل گرفت بجز خودم .
بجز شبای شهر غم گرفته .
کی بغضمو بغل گرفت بجز خودم .
بجز شبای شهر غم گرفته .
خُب
خیلی وقت بود
چیزی اینجا ننوشته بودم
راستش ،
مهم نیست
دیگه حوصله اینجا و آدماشو ندارم
آدمایی که حوصله آدمو سر میبرن
ی مشت مذهبی صورتی
و ی مشت روشن فکر بچه ننه
ی مشت آدمای چندش خاله زنک
_ سال جدید اومد
اینم راستش ، مهم نیست
_ دارم شغلمو عوض میکنم
دیگه نمیخوام برنج بفروشم
دیگه حوصله این همه سفیدی رو ندارم
الان که دارم اینو مینوسیم
بین کلی اسباب بازی و عروسک نشستم
دارم عروسک فروشی میزنم
_ توی سال گذشته
یکی از بازیام مجوز پخش گرفت
کسی که مسئول مجوز بود زنگ زد
گفت هرچی سعی کردم مجوز بازیتو
به جشنواره برسونم نشد
به چند نفرم نشونش دادم
حتما سال دیگه بفرست
شاید فکر کرد من 16 سالمه خخخ
انگاری لیست بازیای مسابقه رو
قبل اینکه مجوز بازی من
ثبت بشه فرستاده بودن
یعنی اگه وقت چند روز روزدتر میفرستادم
میرفتم جشنواره .
پوففف ، خخخخ ، بیخیال
راستش ، مهم نیست
_ ای کاش مثل بیشتر دوستام
که رفتن دنبال پول
منم میرفتم دنبال پول
درسته که حتی اگه پولدارم باشم
برام مهم نیست
اما خُب ، بالاخره ،
_ متأسفانه من
کارای احمقانه کمی تو زندگیم انجام دادم
اما یکی احمقانه ترین کارا
این بود که
توی 23 24 سالگی زن نگرفتم
خیلیا هم دارن
همین کار احمقانرو انجام میدن
اینکه زن نمیگیرن شوهر نمیکنن
الانه ، که من میفهمم اشتباه کردم
و الانه ، که نمیفهمن
که دارن اشتباه میکنن
البته ، برام مهم نیست
_ شاید متن جالبی نباشه
شاید فقط مثل ی استفراغ هستش
شاید باعث
ناراحتی تنفر عصبانیت و... بشه
اما مهم نیست
شاید بعضی وقتا یا بهتر بگم بیشتر وقتا
فقط مهم نیست .